چطور پروژهها رو تو تاریخ مشخص تموم کنیم؟ بدون خون دل

سلام به همگی
حتماً براتون پیش اومده : کلی ذوق و انگیزه برای شروع یه پروژه جدید، تاریخ دِدلاین هم مشخصه، اما وسطاش میبینین پروژه داره مثل یه توپ برفی بزرگ میشه و اون تاریخ هم داره با سرعت نور نزدیک میشه! استرس میگیرین، شبها خواب به چشمتون نمیاد و مدام با خودتون میگین : چرا بازم دیر کردیم ؟!
من خودم بارها تو این چاله افتادم، کلی پروژه رو یا دیر تموم کردم یا با عجله و کیفیت پایین تحویل دادم. اما بعد از کلی آزمون و خطا یاد گرفتم چطور کارها رو سر وقت تموم کنم . اینجا میخوام رازهایی رو با شما در میون بذارم که واقعاً جواب میده :
1. اول، بپرسیم: واقعاً قراره چیکار کنیم ؟ ( تعیین دقیق محدوده )
مشکل رایج : همه میگن باید یه وبسایت عالی بسازیم! ولی هیچکس دقیقاً نمیدونه "عالی" یعنی چی. بعد کم کم اضافه کاریها شروع میشه: بذار اینم روش اضافه کنیم، این فیچر هم خیلی باحاله!
و... پروژه گُل میکنه !
راه حل: قبل از شروع، همه ( تیم، مشتری، رئیس ) باید دقیقاً بدونن پایانِ موفق پروژه چه شکلیه ؟ لیستی ازهمه کارها ( حتی کوچیک ) بنویسید. هر چیزی خارج از این لیسته، یه پروژه جدیده با زمانبندی جدیده . جرئت داشته باشین بگین: "عزیزم، این عالیه ، ولی فعلاً تو همین نسخه نمیگنجه ! بعداً براش برنامهریزی میکنیم."
2. تاریخ دِدلاین روننویس، بساز! ( تجزیه و برنامه ریزی واقع بینانه )
مشکل رایج: یه تاریخ رو از هوا میگیریم یا با خوشبینی میگیم: دو هفته کافیه! بعد میبینیم حتی نصف کار هم تو دو هفته تموم نشد!
راه حل:
- خُردش کن: پروژه بزرگ رو بشکنین به کارهای کوچیکتر ( تسک نوییسی در نرم افزار حسابداری hhs ). مثلاً ساختن یه صفحه وب: طراحی اولیه، کدنویسی بخش الف، کدنویسی بخش ب، تست، رفع خطا، بارگذاری.
- زمانبندی واقع بینانه: برای هر تسک کوچیک، زمان تخمین بزنید. اینجا خوشبینی ممنوع ! به خودتون دروغ نگین . تجربه قبلی کمک کنندهست. همیشه 20% هم زمان اضافه برای اتفاقات غیرمنتظره ( همون حواسپرتیها، بیماری، مشکلات فنی ) کنار بذارید.
- پله پله تا تاریخ نهایی : حالا این زمانهای کوچیک رو با هم جمع بزنین. ببینین کل پروژه چقدر زمان میبره؟ اگه این زمان با دِدلاین شما همخوانی نداره، همین الان باید صحبت کنین و یا محدوده پروژه رو کم کنین، یا منابع (مثلاً آدم بیشتر) اضافه کنین، یا توافق کنین تاریخ دِدلاین عقب تر بره. تاریخ رو از پایه و اساس واقعی بسازین، نه اینکه پروژه رو بچپونین تو یه تاریخ غیرواقعی!
3. "الان کارش کن !" رو بذار کنار ، "اولویتها" رو پیدا کن ( تمرکز روی مهمها )
مشکل رایج : تو روز کلی کار ریز و درشت پیش میاد، بعضیهاشون فوری به نظر میان (مثل جواب دادن به ایمیلها )، ولی آخر روز میبینین کارهای اصلی پروژه اصلاً پیش نرفته !
راه حل: ماتریس اولویتبندی ( سادهشده) :
کارهای مهم و فوری : همون قورباغههای قطور! کارهایی که مستقیماً به پیشرفت پروژه و رسیدن به دِدلاین کمک میکنن. اول صبح، با انرژی بالا، اول همینها رو قورت بدین! (مثلاً کدنویسی اون ماژول حیاتی).
کارهای "مهم ولی نه فوری: برنامهریزی برای مراحل بعد، یادگیری یه مهارت لازم برای پروژه. وقت خاصی براشون کنار بذارین تا تبدیل به " فوری" نشن.
کارهای فوری ولی نه مهم : اکثر ایمیلها، بعضی جلسات! سعی کنین زمان مشخصی تو روز براشون بذارین (مثلاً آخر صبح یا بعدازظهر) و درش غرق نشین.
کارهای نه مهم نه فوری : چک کردن بیهدف شبکههای اجتماعی، گشتوگذار اینترنتی بیهدف. تا میتونین حذفشون کنین!
4. همه چیز روخوب پیش میره ؟ نه، صادقانه بپرس! ( نظارت و ارتباط شفاف )
مشکل رایج: تا وقتی کار خراب نشه، کسی خبردار نمیشه ! یا اعضای تیم نمیخوان مشکل رو بگن چون احساس شکست میکنن .
راه حل:
چک پوینتهای کوتاه : هفتهای یکی دو بار، جلسههای خیلی کوتاه (مثلاً 15 دقیقه) بذارین که هرکس بگه: "دیروز چیکار کردم؟ امروز چیکار میخوام بکنم؟ چه مانعی سر راهمه؟ اینطوری مشکلات زود شناسایی میشن.
گزارش مشکل عیب نیست، قدرت است : تو تیم جو رو طوری بسازین که گفتن "این قسمت برام سخته" یا "احتمالاً تو این تاریخ تمومش نمیکنم" نه تنها بد نیست، بلکه کمک بزرگیه اینطوری میشه زود چارهای اندیشید .
از تاخیر نترسید، پنهانش نکنید : اگه حس کردین دارین از برنامه عقب میافتین، **فوراً** اطلاع بدین. پنهان کردن تاخیر فقط وضع رو بدتر میکنه. شاید بشه با کم کردن یه فیچر غیرضروری یا اضافه کردن کمک موقت، پروژه رو نجات داد.
5. " بشینم تا حالش بیاد ؟ " نه، کمک بگیر! (مدیریت منابع و ریسک)
مشکل رایج: یه نفر میخواد همه کار رو خودش بکنه، یا تیم داره غرق کار میشه ولی کسی کمک نمیخواد.
راه حل:
مهارتها رو بشناسین : ببینین هرکس تو تیم چه تخصصی داره و کارها رو طوری تقسیم کنین که هرکسی تو حیطهاش بهترین عملکرد رو داشته باشه.
جرئت درخواست کمک : اگه حجم کار زیاده یا یه جا گیر کردین، بدون خجالت از رئیستان یا هم تیمیهاتون درخواست کمک کنین یه دست صدا نداره !
به فکر " اگر" ها باشین : قبل از شروع، یه فکر کنین: " بدترین چیزی که میتونه پروژه رو به تاخیر بندازه چیه؟" (مثلاً بیمار شدن عضو کلیدی تیم ، تاخیر در تامین قطعه ). برای این "اگر"ها یه نقشه جایگزین (پلن B) داشته باشین .
6- استفاده از نرم افزار کنترل پروژه حصین حاسب :
برای سیستماتیک کردن پروژه ها باید از نرم افزار استفاده کنید
1-نقش ها در پروژه مشخص میشود . اینکه هر کسی چه سمت و نقشی قرار است محول شود
2-گردش های کاری در هر پروژه مشخص میشود
3-به هر گردش کاری مراحل کاری را بر اساس تقدم و تاخر کارها داده میشود
4- مجریان هر مرحله مشخص میشود
5-به هر مرحله کاری زمان خاصی داده شده است و مجریان میدانند که هر مرحله از کار چقد زمان میبرد تا انجام دهند
6- در هر پروژه نیازمندی آن پروژه مشخص میشود . اینکه این پروژه چه ابزار و تجهیزاتی نیاز دارد
7-براورد هزینه در کنترل پروژه ها انجام میشود و در نهایت با هزینه های واقعی مقایسه و انحرافات استخراج میشود .
نتیجه گیری و حرف آخر
همه کسب و کارها در سیستم کاری فرایندی را دنبال میکنند . به طور مثال در ذیل چند نمونه از پروژه های کاری در شرکتهای مختلف را مثال میزنیم :
شرکت تولیدی در حوزه ریخته گری پروژه های متعددی بر اساس سفارش کار دریافت و آن سفارش را طی فرایندی تکمیل میکند
شرکت خدماتی در حوزه نصب و راه اندازی پارتیشن پروژه های مختلفی بر اساس سفارش کار دریافت و آن سفارش را تکمیل و نصب میکند
شرکت خدمات آموزشی فرایندی از قبیل ثبت نام در دوره های آموزشی را در پروسه های مشخص زمانی تکمیل میکند و هر دوره را یک پروژه قلمداد میکند
شرکت بازرگانی آهن الات نیز پروژه هایی از قبیل فروشهای دوره ای و تارگت های مشخص شده در هر فصل یا هر ماه را مشخص میکند
انواع شرکتها پروژه هایی از قبیل پرونده های مالیاتی - پرونده های حقوقی و ..... را به عنوان یک پروژه تعریف و تا مرحله نهایی ان پروژه را مدیریت و رصد میکنند
شرکت تولیدی و خدماتی ساخت ونصب آسانسور پروژه های مختلف جهت ساخت و نصب اسانسور تعریف و ان پروژه را تا مرحله نهایی تکمیل ونصب میکنند
شرکت های پیمانکاری در حوزه ساختمان - راه - تاسیسات پروژه های مختلفی را قرارداد میبندند و مراحل هر پروژه را با ایستگاههای کاری مشخص میکنند تا تداخلی در روند کاری پیدا نکنند
پس میتوان گفت برای همه شرکتها میتوان پروژه تعریف کرد . و در هر پروژه مراحل کاری را بر اساس اولویت مشخص نمود و در نهایت در هر مرحله از کار مجریان و متخصصین آن مرحله را تخصیص داد . ایجاد پروژه و کنترل آن مزایای زیادی را برای کارفرما رقم میزند
پس همین امروز برای پروژه بعدیتون این قدمها رو بردارین: محدوده رو دقیق مشخص کنین، کارها رو خُرد کنین، زمانبندی واقعی بسازین، اولویتها رو تعیین کنین و جو صادقانهای تو تیم ایجاد کنین. مطمئن باشین دفعه بعد که دِدلاین نزدیک میشه، به جای عرق سرد، لبخند رضایت روی لباتون میاد !
نظرات (44)
چقدر واقعی هست که پروژه رو توی تاریخ غیرواقعی بچپونیم؟
منظور از تاریخ دِدلاین غیرواقعی چیه؟ چجوری تشخیص بدیم که واقعا زمان بندی درست داریم؟
چه روشی برای تعیین نقشها در تیم موثرتره؟
چرا شفافیت در ارتباطات با تیم اینقدر مهمه؟
چطور می تونیم از نرم افزار کنترل پروژه خوب استفاده کنیم؟
عالی بود، چه راهکارهایی رو برای مدیریت منابع پیشنهاد میکنید؟
چطور میشه برای مشکل بیشتری در تیم یک راه حل پیدا کرد؟
چطور ممکنه که اعضای تیم مشکل رو نگن و از هم کمک نگیرن؟
چگونه میتوان از همچین استرسی که اشاره کردین دوری کرد؟
چگونه میتوانیم برای مشکلهای احتمالی نقشه داشته باشیم؟
یادگیری اولویتها چقدر میتونه برای یک تیم پروژه اهمیت داشته باشه؟
کنترل هزینهها چقدر در پروژهها از اهمیت بالایی برخورداره؟
چطور میشه از تاخیر و مشکلات جلوگیری کرد؟
چرا اعضای تیم باید از گفتن مشکلاتشون نگران نباشن؟
چگونه میتوانیم از مشکلات غیرمنتظره جلوگیری کنیم؟
واقعاً یادگیری این مراحل چقدر زمان می بره؟
با توجه به متن شما، آیا برای پروژههای بزرگ تر نیازه اعضای بیشتری رو درگیر کنیم؟
عالی بود، اما برای پروژههای بزرگ چطور میشه راه حلها رو پیدا کرد؟
خیلی خوبه، اما آیا همیشه مدیریت درست نقشها امکانپذیر هست؟
واقعا چطوری میشه که اعضای تیم احساس شکست نکنند؟
جرئت درخواست کمک چقدر برای پیشرفت پروژه اهمیت داره؟
چند درصد بودجه رو باید برای مسائل غیرمنتظره کنار بذاریم؟
چطور میشه به بهترین شکل مدل محدوده پروژه رو تعیین کرد؟
آیا شما هم به این موضوع اعتقاد دارید که کمک گرفتن از هم تیمیها مهمه؟
اینکه همه چیز رو تیم مشخص کنند، نشون دهنده چی هست؟
آیا خیلی وقتها میشه که اولویتها رو اشتباه تشخیص بدیم؟
تجربه موفقیت در مدیریت پروژهها چطور به ما کمک میکنه؟
چطور میشه زمان بندی واقع بینانه رو برای یک پروژه تعیین کرد؟
آیا تحلیل و بررسی نیازمندیها بعد از شروع پروژه هم لازمه؟
چجوری میشه به عنوان یک مدیر با اعضای تیم ارتباط بهتری داشته باشیم؟
خصوصیات یک تیم موفق رو چطور میشه شناسایی کرد؟
چرا مشکلات زود باید شناسایی بشن؟
تنظیم زمان بندی پروژه چقدر توی موفقیت پروژه تاثیر داره؟
تحلیل و بررسی نیازمندی های پروژه چقدر مهمه؟
برنامهریزی درست واقعا چه تاثیری روی نتیجه کار داره؟
یادگیری مهارتهای کلیدی توی پروژه ها چقدر کمک میکنه؟
Ali در مورد شناسایی مهارتهای اعضا سوال دارم، به چه شکل باید اینکار رو انجام دهم؟
چقدر این مرحله بندی پروژه در کنترل نتایج نهایی اهمیت داره؟
راستش من بارها وسائل رو خودم انجام دادم. نظر شما چیه؟
آیا استفاده از نرم افزارها میتونه باعث کم کردن استرس بشه؟
ممنون از متن خوبتون، سوالی درباره تأثیر برنامهریزی دارم.
آیا شما هم خُورد کردن پروژه به قسمتهای کوچیک رو پیشنهاد می کنید؟
آیا میشه آخر و عاقبت پروژهها رو پیشبینی کرد؟
این تقسیم کارها آیا به تسریع پروژه کمک میکنه یا نه؟
ارسال نظر